داوود پیرنیا(۱۲۷۹-۱۳۵۰)

داوود پیرنیا(۱۲۷۹-۱۳۵۰)

در طول تاریخ کهن ایران زمین ، بزرگانی بودند و البته که هنوز هم هستند که این آب و خاک به آن ها مدیون است . بزرگانی که فقط نامبردنشان خود مباحثی جداگانه می طلبد. که از جمله آنان به خانواده پیرنیا می توان اشاره کرد. نصرالله خان مشیرالدوله ،فرزندش حسن پیر نیا ( ملقب به مشیر الدوله ) ، نخست وزیر با کفایت احمد شاه و نگارنده کتاب با ارزش تاریخ ایران و فرزند نیکنام او داوود خان پیر نیا (نوه نصرالله خان)، پیشگام در عرصه سیاست و موسیقی از جمله تاریخ سازانی هستند که میراث به جا مانده از آن ها همچنان جاری است و به طور حتم اگر در هر دوره از تاریخ ایران می بودند پیرنیاهایی که با نظم و تدبیر مثال زدنی خود دست به خدمات این چنینی می زدند ، چه بسا که حال و روز هنر ایرانی به مراتب جایگاه بالاتری داشت .

سه شنبه 10 دی 1398 ساعت 13:12
مهندس اردوان سیف بهزاد

سرآغازراه: 

نام : داوود پیرنیا 

زادروز : ۱۲۷۹

زادگاه : تهران 

درگذشت : یازدهم آبان ۱۳۵۰ ، تهران

دوره : معاصر ( پهلوی )

پیشه وکسوت : بنیان گزار برنامه گل ها ، بنیان گزار کانون وکلای دادگستری ، بنیان گزار اداره آمار ، مشاور و معاون قضایی قوام السلطنه


اگر به گذشته دقیق تر بنگریم ، درمی یابیم که این خلق و خو نه تصادفی بوده و نه اکتسابی و ریشه در چهارصد سال پیش ، زمان " میر عبدالوهاب " معروف به " پیر نایین " که درویشی بی خویش از عرفای سلسله نور بخشیه و جد حسن خان پیر نیا بوده دارد و این نام خانوادگی توسط نصرالله خان مشیر الدوله ، پدر بزرگ داوود خان ، از جد خود برگزیده شد ( نوادگان دختری او نیز به پیر زاده شهرت دارند و در نایین به مصلایی ها معروف هستند.) نصرالله خان به عنوان اولین نخست وزیر پس از مشروطه و صدر اعظم محمد علی شاه ،پس از استعفا از سمت صدر اعظمی خود به طرز مشکوکی درگذشت . از وی سه فرزند با نام های علی ، حسین و حسن پیرنیا به جا ماند. علی در جوانی و در خارج از کشور درگذشت ، حسین در پاریس تحصیل سیاست و حقوق کرد و حسن لقب پدرش ، مشیرالدوله را به ارث برد و سنت خانوادگی خود را در کار اداری و امور خیریه و سیاست ادامه داد.
داوود خان پیر نیا به سال ۱۲۷۹ در تهران چشم به جهان گشود و به رسم خانواده های قاجار، تا پنج سالگی به سرپرستی مادر و نظارت سختگیرانه پدر ، آغاز به فراگیری مقدمات اولیه ادبیات فارسی در منزل نمود و پس از آن در مدرسه سن لویی تهران به ادامه تحصیل پرداخت . عماد الکتاب خوشنویس نامدار ، معلم او در مبحث مقدمات اساسی موسیقی ایرانی و نظام وفا شاعر و ادیب پر آوازه ،راهنمای ذوق سرشار وی در ادبیات فارسی ، بیشترین تاثیر را بر وی داشتند.
با پایان یافتن دوره تحصیل وی و در هجده سالگی، مشیرالدوله مقدمات سفر فرزند خود را برای ادامه تحصیل در دانشگاه لوزان سوییس فراهم کرد. داوود خان علاوه بر تحصیل حقوق ، به فراگیری فرهنگ و ادبیات فرانسه و آلمان و یادگیری زبان انگلیسی پرداخت و توسط یک روحانی مسیحی با اصول موسیقی کلاسیک و نواختن ویولن و پیانو آشنا گردید. به نقل از آقای داریوش پیرنیا(۱) فرزند داوود خان ، استاد وی اشتیاقی به شنیدن دستگاه ماهور داشته و پیرنیا در پایان هر جلسه برای وی، چند دقیقه ای را صرف نواختن گوشه هایی از دستگاه ماهور ، خصوصاً ضربی های میرزا عبدالله به انضمام توضیحاتی از آن می نموده است. "میرزا داوود خان " (۲) حتی در فرنگ هم تحت نظارت دورادور پدر خود مشیرالدوله بود ، به صورتیکه اولیای دانشگاه و خواهر مشیر الدوله به طور منظم گزارش تحصیلی او را برای پدر ارسال میکردند. ( در تصویر زیر از سمت راست : میرزا نصرالله خان نایینی ، داوود خان پیرنیا ، حسن خان مشیرالدوله)







حضور و خدمات دولتی:

بازگشت پیرنیا به ایران همزمان بود با سمت نخست وزیری میرزا حسن خان مشیرالدوله و آن دوره به علت اندک شمار بودن تحصیل کنندگان در اروپا ، این گروه پس از مراجعتشان به ایران به مقامات عالی از جمله وزارت می رسیدند. ولی این امر در مورد پیرنیای جوان صدق نکرد و حسن خان مشیرالدوله فرزند خود را در دادگستری به عنوان ثبت کننده دفتر که از نخستین رده های شغلی بود ، با هدف آشنا کردن وی با اصول تشکیلات اداری گماشت. با این توضیح که داوود خان پیرنیا رساله دکترای خود را در دانشگاه لوزان با عنوان " در تطبیق قوانین جزا " نوشته و با درجه ممتاز پذیرفته شده بود. (۳)

کانون وکلای دادگستری در ایران ، به همت داوود خان پیرنیا و همکاران تحصیل کرده وی و با توجه به سازمان و تشکیلات دستگاه قضایی کشورهای اروپایی و اهمیتی که دولت ها و جوامع برای اجرای صحیح قوانین قایل هستند، در سال ۱۳۱۰به عنوان یکی از ارکان ملی و مکمل قوه قضاییه بنیان نهاده شد و در ادامه و اواخر دوران خدمت وی، این مرد وارسته به دلیل تعلق خاطر داشتن به هنر از جمله ادبیات و موسیقی، پیشنهاد نخست وزیری که به او شده بود را رد کرد . داوود خان پس از ده سال ریاست و صدارت کانون در دوره دیگری از خدمات دولتی خود ، در وزارت دارایی مشغول به کار گشت و چون ذات او در بنیان نهادن شیوه ها و نو آوری بود، به ایجاد اداره آمار همت گماشت .(۴)

داوود خان پیرنیا در سال ۱۳۲۵ به عنوان مشاور و معاون قضایی دوران نخست وزیری قوام السلطنه ، زمانی که ایران در اشغال متفقین بود ، انتخاب و به مجلس شورای ملی معرفی شد. از مهم ترین خدمات سیاسی این بزرگمرد به تلاش در برقراری حاکمیت ملی و تمامیت ارضی در آذربایجان به کمک از جان گذشتگی غیورمردان آذربایجان می توان اشاره کرد .(۵) ( تصویر زیر نیز برگرفته از کتاب محقق نازنین و زحمتکش ، حبیبالله خان نصیری فر است که داوود خان پیر نیا را در فرودگاه بغداد و در عنفوان جوانی نشان می دهد .)







زندگی هنری:

آن دوران و با برپایی گردهماییهایی واقع درباغ گلندوئک نظام السلطان خان خواجه نوری(۶) که ادامه راه مجالس پیروان میر عبدالوهاب بود و از آن دوران به یادگار مانده و رهروان پیر در آن به بحث و گفتگو می نشستند و با توجه به اینکه یکی از هدفهای برگزاری این مجالس ، شعر و موسیقی و متون عرفانی بود ، داوود خان پیرنیا ( در این جلسات با نام درویشی مهر دوست شرکت می کرد) در همنشینی با دوست داران عرفان و بزرگان شعر ، فرهنگیان ، دولتمردان و هنرمندان شایسته وهمزمان با عزلت گزینی و کناره گیری وی از عالم سیاست ، پیوسته به دنبال اندیشه های عرفانی خود و ادامه روند این مجالس و همراه کردن این بزرگان با خود بود و در نهایت شد آن چه که باید می شد و باغبان گلهای موسیقی ایران در این مجالس ، بذر برنامه گلها را نهاد .

مهارت و توانایی داوود خان پیر نیا در تلفیق شعر و موسیقی خاص ایشان بود ، به طوریکه به نقل از اطرافیان وی ، هنگام انتخاب شعر و قطعات موسیقی بارها به قطعه گوش فرا می داد و پس از اضافه و کم کردن آن ، شعر مورد نظر خویش را با موسیقی تلفیق کرده و دوباره شروع به گوش دادن آن می کرد و گفته شده که حتی برای دوستان صاحب نظری که به ملاقات وی می آمدند ، برنامه مورد نظر را پخش کرده و نظر آنان را جویا می شد . از خاطرات نقل شده ایشان ، به تکلیف ادبیات محول شده به وی در سوییس من باب تفسیر قطعه ای از شعر" روسو" می توان اشاره کرد . زمانی که برای چندمین بار مشغول خواندن شعر بود به ناگه صدای آهنگی از منزل همسایه به گوشش رسید و تطابق قطعه و آن موسیقی با هم به گونه ای بود که داوود خان را مجبور به مراجعت به منزل همسایه و پرس و جو در باب نام و پدید آورنده ملودی کرد . "تنهایی " نام اثر یکی از ناشناخته ترین آثار موسیقیدان شهیر لهستانی ، "شوپن" بود . 
کلاس موعود فرا رسید و استاد سختگیر پس از بررسی تکالیف ، پیر نیا را مخاطب قرار داد و اشاره کرد که نوشته شما را از سایرین جدا کردم و از جای خود بلند شد و به سمت وی رفت و با توجه به سختگیر بودن استاد ، پیرنیای جوان به گمان اینکه قرار است مورد شماتت و مضحکه استاد قرار گیرد ، نگران گشت و استاد گفت : با اجازه ریاست این بخش از دانشگاه، نوشته شما را به وزارت فرهنگ فرستادم و دست او را فشرد و رو به کلاس کرد و جمله ای از تکلیف داوود خان را با صدای بلند تکرار کرد : موسیقی شعر است و شعر موسیقی و هنگامی که این دو با توجه به مفهوم و معنی با هم آمیخته شوند، تأثیر دو چندان می شود.

داوود خان ، از شاگردان ویولن استاد ابوالحسن خان صبا نیز بود که به گفته خود ایشان از سال ۱۳۲۱ به علت گرفتاری های شغلی ، کار نوازندگی را رها نمود و سال ها پس از درگذشت استاد صبا ، قطعه ای در سه گاه و زنگ شتر را با ویولن نواخته و شرح مبسوطی در نحوه نوازندگی ویولن وی بیان داشت . وی همچنین دستی هم در آهنگسازی داشته که آهنگ ساخته شده توسط ایشان در برنامه شماره ۲۲۹ گلها ، در مایه بیات زند باپنجه غیر قابل وصف پیانوی استاد بزرگ مرتضی خان محجوبی و طنین صدای حسین خان قوامی اجرا گردید .

برنامه گل ها : در بحبوهه هرج و مرج اوضاع سیاسی جهان هنگام جنگ جهانی دوم ، نفوذ غرب به ایران و به دنبال آن تأثیر آن ها روی موسیقی ایران ( که ای کاش تأثیری به درست از موسیقی کلاسیک و مدرن غربی گرفته می شد و فقط فرهنگ عوام و خیابانی آن ها به موسیقی ایران نفوذ نمی کرد) نوعی ابتذال به موسیقی ایران راه یافت و گنجینه موسیقی اصیل ایرانی و اشعار شاعران بزرگ ایرانی بتدریج به دست فراموشی سپرده شد .شماری از بزرگان اهل هنر زمان از این روند رو به تباهی اظهار نگرانی کرده و فقدان حمایت و ایجاد اختلال در رشد موسیقی را به دست وزارت فرهنگ ارشاد آن دوران ، مایه شرمساری می دانستند. تا جایی که مشیر همایون شهردار ، پیانیست بزرگ اظهار داشت که اعمال نفوذ ، طرفداری افراطی و پارتی بازی ! سبب شده بود که پخش موسیقی از رادیو دچار انحطاط گردد و تبدیل به وسیله تبلیغاتی برای اجرا در عروسی ها و موقعیت های مشابه جهت استفاده مالی گردد. (۷)
در همین روزهای شلوغ تاریخ ایران و روزی از روزهایی که داوود خان به دیدار کیومرث خان وثوقی، ترانه سرای فقید رفته بود ، نگران از وضع موجود جهت جلوگیری از بیشتر فرو رفتن در مرداب موجود ، تصمیم به تولید برنامه گلها گرفت (۸) .( گرچه همان طور که در بالا اشاره شد ، بذر این برنامه در جلسات باغ گلندوئک کاشته شد .) و در ادامه و در سال ۱۳۳۴ به ترغیب دکتر پرویز عدل، به همکاری با رادیو دعوت شد و برنامه ای ادبی به نام "گلهای جاویدان" را پیشنهاد کرد و با موافقت اداره روبرو گردید و شروع سلسله برنامه گلها با نام گلهای جاویدان و با همکاری اساتید " احمد عبادی " ، غلامحسین بنان " ، " ابوالحسن صبا " و "عبدالعلی وزیری" به مدت ده دقیقه با گفتاری از دیوان حافظ در نوروز ۱۳۳۵ آغاز گشت . (۹)
کیفیت بالای برنامه گلها ، نوع نگرش جامعه و عموم را نسبت به موسیقی و موسیقیدان تغییر داد. تا پیش از این زمان، بخش عظیمی از جامعه برای خوانندگان و موسیقیدان های زن احترام کمی قائل بودند و به جرأت می توان گفت که این برنامه برای برای نخستین بار (۱۰) در تاریخ دوره اسلامی ایران ، دست اندرکاران موسیقی را به عنوان رهبر، استاد ، ستاره ها و خبرگان هنری ناب شناخته و دیگر آن هارا از قماش مطرب و خوانندگان کاباره ای تلقی نکردند .
گلهای جاویدان در تعبیر گلی است که هرگز نمیرد ، نمادی از پویایی و جاودانی فروزه های معارف ایرانی که به مدت ۲۳ سال اشعار شاعران و سخن ادیبان را همراه با نوای موسیقی اصیل ایرانی مهمان خانه های مردم کرد . بزمی عارفانه ، محفلی عاشقانه ، تلفیقی از شعر و موسیقی و نثر با عشق و پیشگام در بنیان نهادن شیوه ای نو در زمینه همگام نمودن شعر و موسیقی با صدای انسان در جهت گسترش فرهنگ اصیل ایرانی و با هدف رسیدن به احوال درویشی و نیل به خویشتن. به عقیده بزرگان و صاحب نظران ، این ابتکار داوود خان پیرنیا ، حاوی آموخته های استثنایی در معارف و احوال حضوری در عرفان و بینش بود .
پس از مدتی پیرنیای فقید متوجه شد که این سبک برنامه شاید برای ذوق گسترده تر عموم سنگین باشد و تصمیم به تولید برنامه ای دیگر با نام گلهای رنگارنگ گرفت که از نظر مضمون با تنوع بیشتر ادبی و همراه با اشعار مدرن و ترانه های عاشقانه باب روز و تصنیف ها بود . در این برنامه خوانندگانی چون استادان گلپایگانی ، ناهید ، الهه ، پروین ، ایرج و سیما بینا به اجرای برنامه پرداختند که مورد اقبال عموم قرار گرفت و می توان گفت که ماندگارترین تصنیف های تاریخ موسیقی ایران در این دوره طلایی رقم خورد .
علاوه بر برنامه های یاد شده ، داوود خان پیرنیا اقدام به ساخت برنامه برگ سبز نمود که دکلمه اشعار بزرگان ایران زمین و خواندن آن شعرها به گونه آوازی بود. همینطور برنامه یک شاخه گل که در هر برنامه به معرفی یکی از بزرگان شعر ایران زمین می پرداخت و گلهای صحرایی که گامی بلند بود در جهت تباه نشدن حق موسیقی محلی ایران زمین که از مناطق مختلف و گروه های قومی ایران تشکیل شده بود. این بزرگمرد، طی بیست و سه سال نزدیک به ۱۵۰۰ برنامه از خود به یادگار گذاشت و راه خود را در مجالس دیدار دراویش دلباخته و قلندران آزاد اندیش در برنامه گلها ادامه داد و با تشکیل ارکستری با نوازندگان مجرب ، خوانندگان کار بلد و آهنگسازان بی بدیل ، در آن آشفته بازار موسیقی ایرانی ، دوران طلایی موسیقی ایرانی را کلید زد . 
برنامه گلها شامل گلهای جاویدان ( ۱۵۷ برنامه) ، گلهای رنگارنگ (۴۸۱ برنامه ، از شماره ۱۰۰ آغاز گشته و تعدادی از برنامه ها دارای شماره الف و ب می باشد .) ، برگ سبز (۳۱۲ برنامه ) ، شاخه گل ( ۴۶۵ برنامه ) و گلهای صحرایی ( ۶۲ برنامه ) بود .
آوازه و موفقیت برنامه گلها بی دلیل و اتفاقی نبود ، بلکه به دلیل انتخاب شعر و آهنگ ، انتخاب نوازنده و از همه مهمتر همکاری با صاحب ذوق های زمانه بود که گویی رویایی بیش نبودند و آن زمان به واسطه شهرت و نام "پیرنیا" بود که بزرگانی که به سختی حتی در انظار عمومی حاضر می شدند ، به شرکت در برنامه گلها رغبت نشان می دادند . خلاقیت و هوش و ذکاوت موروثی و نبوغ ادبی ایشان از جمله مواردی است که می توان نام برد . در ادامه، دقت و دلسوزی او بود که باعث می گشت تا بارها و بارها برنامه را گوش فرا داده و از بر کرده و ویرایش کند و از همه مهمتر از اهل ذوق های صاحب نظر مشورت بگیرد . در یکی از مصاحبه هایی که با آقا بیژن پیرنیا انجام گشته ، به احیای مثنوی صدری توسط داوود خان پیرنیا اشاره شده که با آگاهی یافتن از اینکه درویشی در دل کویر هست که این آواز را می خواند ، گروهی را به دیدار با این پیرمرد فرستاد و بعدها ابوالحسن خان صبا آن را در ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی جای داد .

استاد فرهاد فخرالدینی ، موسیقیدان ، آهنگساز ، تنظیم کننده و رهبر ارکستر ملی ایران در مورد پیرنیای فقید و برنامه گلها طی مصاحبه ای با خانم جین لویسون این گونه اظهار داشت :
"همه کسانی که در آفرینش برنامه گلها شرکت داشتند ، از جمله ابولحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، تجویدی ، داوود پیرنیا و رهی معیری ، افرادی با فرهنگ بالا و آدم هایی فوق العاده بودند . بایستی تأکید کرد که ما در آن زمان هیچ گونه سرگرمی دیگری نداشتیم . ممکن بود کسی هفته ای یک بار به سینما برود ، اما تلویزیونی نبود که تماشا کنیم. در نتیجه به رادیو رو می آوردیم و بهترین برنامه همه دوره های رادیو ، برنامه گلهای جاویدان بود . بعد نوبت به گلهای رنگارنگ رسید . در آغاز استادانی همچون تجویدی ، محجوبی و صبا روی این برنامه ها کار کردند و سپس روح الله خالقی که گروه بزرگی داشت و بانی ارکستر گلها بود ، وارد صحنه شد . . . "
دکتر داریوش صفوت، موسیقیدان و عضو هیأت مؤسس و مدیر اسبق مرکز حفظ و اشاعه موسیقی نیز در مصاحبه با خانم جین لویسون به نکاتی دیگر اشاره کرده :
"برنامه گلها تلاشی برای اجرای موسیقی معتبر ایرانی بود . این برنامه از جلسه های خصوصی که در آن بهترین موسیقدانان شرکت داشتند الهام می گرفت . بسیاری از این موسیقیدان ها پیر شده و چندان مناسب نبود که از آنها برای اجرای کنسرت های عمومی دعوت کرد . اما دانش موسیقیایی داشتند که در معرض خطر نابودی برای همیشه بود، در حالی که باید در اختیار عموم قرار می گرفت . آقای پیرنیا با تولید این برنامه ها دست به کار گرانبهایی زد . گلها نه فقط تأثیر عظیمی بر موسیقی ایرانی گذاشت ، بلکه آشکارا درک مردم را از ادبیات فارسی افزایش داد. هنگامی که گلها پخش می شد ، خیلی طبیعی به نظر می رسید که مردم کارهایشان را رها کنند و به موسیقی گوش دهند . "
به نقل از مسعود حسن خانی(۱۱) نوازنده ویولن ارکستر گلها ، مدرس و آهنگساز، داوود خان پیرنیا به شخصه نظارت بر ضبط قطعات را با دقت مثال زدنی خود از اتاق فرمان انجام می داد. تا جایی که ایرادهای مربوط به اجرا را با درمیان گذاشتن آن با رهبر ارکستر رفع میکرد .

برنامه کودک : در سال ۱۳۳۵ باز هم خلاقیت داوود خان پیرنیا متبلور شد و برنامه کودکی متولد گردید که به وسیله کودکان دبستانی اجرا می گشت و اجرای آقا بیژن پیرنیا اداره میشد . در این برنامه خانم روشنک و مولود عاطفی نیز شرکت داشتند که در طی هفته، به مدت یک ربع از ساعت هفت تا هفت و ربع بامداد و جمعه ها به مدت سه ربع اجرا می گشت . 
از سال ۱۳۳۷ آقای دکتر منوچهر معین افشار ، دوست و همکار همیشگی داوود خان پیرنیا سردبیری برنامه کودک را عهده دار گشت . به قول اسماعیل خان نواب صفا ، کودکان آن روز ، پدران و مادران امروز هستند و هریک دارای فرزندان متعدد. از جمله آقای بیژن پیر نیا که درجات تحصیلی عالی در رشته حقوق را طی نموده و سرکار خانم سیما بینا که هنوز آهنگ های محلی را اجرا می کنند







بی باغبان گشتن گلها:

" همیشه به یاد دورانی هستم که افتخار خدمت به ادبیات ایران نصیبم شد و بالطبع سیمای هنرمندان ارجمندی که با من همکاری داشتند در دل و دیده ام جلوه گر است . امروز از آقایان سپاسگزارم که نغماتی به یادگار نواخته اند ، نغماتی که همیشه با گوش جان شنیده و خواهم شنید ."

این آخرین گفته های داوود خان پیرنیا پس از دخالت های نا به جا و مغرض مسئولان آن دوران و ترک برنامه گلها توسط این بزرگمرد است که پس از وی این برنامه آن شور و حال عارفانه را نداشت و فقط نام گلها را یدک می کشید . در آبان ماه ۱۳۴۵ دو تن از خوانندگان علیه پیرنیای فقید شروع به گفتن حرف های تحریک آمیز کرده و روزی یکی از خوانندگان معروف گلها که شهرت خود را مدیون این برنامه است ، نامه ای علیه ایشان نوشته و تکثیر کرده بود که این اتفاقات تأثیرات زیادی بر ناراحتی های روحی پیرنیا داشت . (۱۲)

باید یادآور شد که پیر نیای بزرگ در قبال تمامی خدمات خود هیچگونه حقوقی دریافت نمی کرد و هر نوازنده و هر گروهی که کارشان را انجام می دادند ، پس از پایان کار مطابق یادداشتی که پیرنیا امضا کرده بود ، دستمزدشان را از صندوق دریافت می کردند و پولی در اختیار این بزرگمرد قرار نمی گرفت ( حتی طی مصاحبه خانم لویسون با مرحوم بیژن ترقی ، داوود خان پیرنیا به واسطه روحیه جوانمردی خویش ، از منزل خود برای موسیقیدانان و خوانندگان و سایر مهمان ها ناهار تهیه می کرد و به همراه می آورد .) و در همین راستا جهت کارشکنی و سنگ اندازی ، وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت (که از سال ۱۳۵۸ به وزارت ارشاد اسلامی تغییر نام داد .) ، افرادی را جهت بازرسی از کارهای داوود خان پیرنیا اعزام داشت و به همراه تنی چند از مقامات عالیرتبه، بدون اجازه و اطلاع قبلی وارد اتاق داوود پیرنیا شدند . آن روز پیرنیای فقید سیزده برنامه تازه حاضر و آماده داشت و بدون هیچ اعتنایی رو به همکار و دوست دیرینه اش بیژن فرازی کرده و گفت : هر برنامه ای که می خواهند در اختیارشان بگذار ( پس از مقداری که برنامه پخش شد، معاون وزیر اطلاعات که از افراد حاضر در آن جا بود اظهار داشت که چرا تنبک در ارکستر وجود ندارد و در پاسخ آقای فرازی این گونه پاسخ داد که در ارکسترهای بزرگ و هارمونیزه تنبک لازم نیست .) و پس از این اتفاق بود که پیرنیای بزرگ بلافاصله استعفای خود را نوشت و برنامه شماره ۴۰۵ گلها آخرین برنامه ایست که زیر نظر این بزرگمرد ضبط گردید و دیگر حاضر به ادامه خدمت نشد و در آبان ماه ۱۳۵۰ این گل همیشه جاویدان برای همیشه خاموش شد . (۱۳)(۱۴) ( تصویر زیر داوود خان به همراه فرزندانش آقای داریوش و خانم مهردخت پیرنیا )
در انتها یادآور شوم که مطالب فوق حاصل دسترنج نگارش پیشینیان ، محققان و مورخان زحمتکش است که اگر به فکر ثبت و ضبط اتفاقات و خاطرات ودر برهه های حساس تاریخی نمی افتادند ، ما امروزه و در این دوران چنین اطلاعاتی به یادگار نداشتیم و در این جا سعی گردیده با استفاده از منابع اطلاعاتی ، جمع آوری کتاب ها و جرایدی که دیگر در بازار نیست و مصاحبه های ارزشمند ، وقایع را بازگو و یاد بزرگان را دوباره زنده کرده و در اختیار نسل بعد قرار دهیم .
امید است که در این مسیر بتوانیم گوشه ای از زندگی پربار این گوهران گرانقدر را برای امروزیان و نسل آینده بازگو کنیم .



 

 

 

 

 

پانویس
(۱) مصاحبه با روزنامه شرق
(۲) آن زمان که هنوز در ایران نام خانوادگی مرسوم نبود ، وی را به این نام می شناختند و زمان رضاشاه که برگزیدن نام خانوادگی لازم گردید ، میرزا حسن خان مشیرالدوله که در فرهنگستان اول از صاحب نظران بود به حرمت "پیر" جد بزرگوار خود نام خانوادگی پیر نیا را برای خانواده برگزید .
(۳) به نقل از آقای داریوش پیرنیا در مصاحبه خود با روزنامه شرق، داوود خان پس از هفت سال دوری و بازگشت به ایران در دادگستری استخدام و با رتبه ی ۹ به کار مشغول گشت و بازپرسی در دادسرای تهران به عنوان نخستین شغل او در عدالتخانه ذکر گشته و مورد اشاره شده در بالا نیز با استناد به سخن تنی چند از نویسندگان است. از دیگر خدمات وی در دوران معاونت نخست وزیری او به ایجاد سازمان بازرسی کل کشور در نتیجه بازرسی اش از وزارتخانه ها و مشاهده نقایص اجرای قوانین می توان اشاره کرد . تأسیس دارالتأدیب و جدا کردن بزهکاران نوجوان و جوان از سایر زندانیان، از دیگر خدمات این بزرگمرد بود. وی همچنین نخستین مدرسه حرفه ای دختران را بنیان گذاشت .
(۴) داوود خان پیرنیا در ادامه ابتکارهای پدر بزرگ خود، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله به تکمیل سازمان دیوان محاسبات عمومی و تنظیم مقررات آن اقدام نمود.
(۵) پیر نیا پس از پایان وقایع آذربایجان و بازگشت از آن خطه به ایران ، دست از کارهای سیاسی شست و به افکار عرفانی خویش بازگشت.خاطره ای از بازگشت وی از آذربایجان را در انتهای مقاله می شنوید.
(۶) سفیر سابق ایران در ایتالیا
(۷) گفتگو با مشیر همایون شهردار از رادیو ایران
(۸) مصاحبه خانم لویسون با بیژن خان پیرنیا فرزند داوود خان پیرنیا
(۹) شاپور بهروزی-کتاب چهره های ماندگار
(۱۰) فصلنامه ماهور – جین لویسون ، ترجمه محمدرضا پورجعفری
(۱۱) گفتگوی شخصی با نگارنده
(۱۲) اسماعیل نواب صفا ، قصه شمع
(۱۳) پس از پیرنیای فقید ، جهانبخش خان پازوکی و محمدخان میرنقیبی و هوشنگ خان ابتهاج برای این برنامه زحمت کشیدند .
(۱۴) البته در اینجا باید یادآور شد که نصرت الله معینیان، وزیر اطلاعات وجهانگردی و رئیس رادیو ملی ایران در آن زمان ، با حمایت همه جانبه خود از داوود خان پیرنیا گام مهمی در جهت حمایت و اعتماد مردم نسبت به برنامه گلها برداشت .

منابع : مردان موسیقی ایران زمین، جلد اول ، به کوشش حبیب الله نصیری فر - ترجمه احوال حسن پیرنیا به قلم باستانی پاریزی ، استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی - داریوش پیرنیا در مصاحبه با روزنامه شرق - شاپور بهروزی ، کتاب چهره های ماندگار - فصلنامه ماهور شماره ۴۴ ، جین لویسون، ترجمه محمدرضا پورجعفری - گلهای جاویدان ، گلهای رنگارنگ جلد اول ، به کوشش حبیب الله نصیری فر ، رادیو اینترنتی ایران صدا ( شاهرخ خان نادری و فریبرز گلبن نازنین )

 

 

ثبت نظر

ارسال