در ابتدای این مراسم داود گنجهای در سخنانی گفت: برای من چیزی که در این ۸۲ سال مهم بوده، پهلوانی، مرام زورخانهای و هنرمند واقعی بودن است؛ هنرمندی که با تقوا باشد و برعکس ادعای خیلیها به جایی وصل نباشد. متاسفانه در عصری زندگی میکنیم که عصر بیوفاییها و تهمتها است؛ در زندگیام دو آدم ویژه را دیدهام که اولی را اسم نمیبرم و میترسم ایراد بگیرد اما دومی استاد اسماعیلی بود که امروز با جسم او وداع میکنیم. من دوست عرفانی او به حساب میآیم و هیچگاه ندیدم احترام بزرگتر را نگه ندارد. او تنها مقابل پروردگار زانو زد.
گنجهای ادامه داد: او مردی بزرگ و باتقوا بود. او فرزندانی تربیت کرد که نوازندگانی بسیار شایسته هستند که در اخلاق، تقوا، منش، سادگی و سبک زندگی نمونه ندارند. او پایش را هر جا که میگذاشت میگفت: «علی مولا» که امیدوارم علی مولا یاورش باشد. من دو مجلس وداع دیدم؛ حسن ناهید و محمد اسماعیلی مظلوم! تنبک نوازها خدا به شما نعمتی داده که به کسی نداده است. تنبک تنها سازی است که با ۱۰ انگشت و ناخن آن را میزنی و نوازندگان آن روز به روز از چیزهای دنیوی آزاد و پالایش میشوند.
در ادامه این مراسم محمد دلنوازی (نوازنده پیشکسوت) پشت تریبون قرار گرفت و در سخنانی گفت: امروز صحبت کردن از محمد اسماعیلی واقعا برای من مشکل است. باور نمیکنم در طول ۵۱ سال با ایشان همکار بودم و افتخار این را داشتم که کنارشان ساز بزنم و درس بگیرم. ایشان واقعا معلم اخلاق بود. یک بار صدای او را بلند نشنیدم؛ یک بار ندیدم با کسی درشت صحبت کند. همیشه آرام، مهربان و در کلامش درس انسانیت بود.
دلنوازی ادامه داد: او همیشه به خوبی از استادش حسین تهرانی یاد می کرد. این افتخار را داشتم اوایل کارم در گروه آقای فرامرز پایور ساز بزنم. اوایل که به تمرین و اجرای گروه رفتم، میدیدم که اواخر سالهای عمر استاد تهرانی بود و ایشان که به روی صحنه میآمد، استاد اسماعیلی تا دقیقه آخر ایشان را همراهی میکرد. ایشان همیشه از احترام به بزرگتر حرف میزدند. آنقدر این مرد بزرگوار بود که اگر بخواهم راجع به او حرف بزنم تا سه روز میتوانم صحبت کنم.
سپس داود یاسری (تنبکنواز پیشکسوت) در سخنانی مطرح کرد: خدا رحمت کند جناب اسماعیلی را که هیچ گونه نمیتوان او را فراموش کرد. برای شما یک خاطره قشنگ از او میگویم. ما این اواخر در بیمارستان نوبتی پیش استادمان میماندیم و این بود حق شاگردی که دوست داشتیم به جا بیاوریم. سال ۱۳۶۱ بود که جناب اسماعیلی شبی به من زنگ زد که فردا صبح بیا پیش من! آخر ما تنها شاگردش نبودیم؛ نوکرش هم بودیم و افتخار خدمت به او را داشتیم. ایشان گفت که فردا ساعت ۱۰ بیا جایی میرویم. گفت که مرا به میدان اختیاریه ببر! دوستی آمده و میخواهد او را ببینم. موقع ناهار که شد هرچه اصرار کردن، ناهار بمانید، گفت: نه! ناهار پیش همسرم میروم. نزدیک پل صدر دیدم گریه میکند. گفتم: چه شده؟ گفت: یادت است که میگویند از هر دست بدهی از همان دست میگیری؟ همین کارها را من برای استاد تهرانی میکردم و امروز شما همان برای من هستید.
یاسری اضافه کرد: من ۵۴ سال شاگرد محمد اسماعیلی بودم. دیگر مسئله شاگردی نبود. ایشان دوست و معلم ما و جای پدرمان بود. جز بزرگی و خوبی از او چیزی ندیدیم.
کامبیز روشنروان (آهنگساز و موسیقیدان) در سخنانی گفت: استاد اسماعیلی را از سال ۱۳۴۳ میشناسم و نزدیک به ۶۰ سال افتخار شاگردی ایشان را داشتم. در هنرستان موسیقی که ایشان جایگزین استاد تهرانی شدند و از آن زمان شاگرد او شدیم، ایشان از همان ابتدا با چنان شور و شوقی به ما درس میدادند که حتی در دیگر کلاسهای هنرستان چنین حالی را نمیدیدیم.
روشن روان ادامه داد: از وقتی شروع به ساز زدن در کنار هم میکردیم، زمان کم میشد. ارتباط ما در عین ارتباط استاد و شاگردی خیلی هم دوستانه بود و ایشان در تمام مسائل ما را راهنمایی میکرد. حتی وقتی میخواستم، ازدواج کنم ایشان بسیار با من حرف زد و خبرهای خوش داد. بارها با هم کنسرت دادیم که البته تعدادشان به یادم نیست اما وقتی من به خدمت سربازی و بعد به خارج از کشور رفتم، این ارتباط قطع شد.
او اضافه کرد: وقتی به ایران برگشتم هر جور که بود سعی کردم، ایشان را ببینم. همین اواخر هم قرار بود ایشان را ببینم که مرگ مجال نداد. اولین جلسه کلاس ما با استاد اسماعیلی این بود که گفت سازهایتان را کنار بگذارید و با همان قاطعیتی که داشت، تاکید کرد که پیش از هر چیزی باید انسان باشید. ما این انسانیت را در وجود ایشان دیدیم و هر بار هر چقدر هم فاصله در دیدار ما میاافتاد، همان انسانی بود که ۵۰ سال پیش بود. امیدوارم روحش در عرش اعلا باشد.
در نهایت استاد محمد موسوی در سخنانی اظهار کرد: ۵۰ سال با محمد اسماعیلی دوستی کردم. اولین آشنایی من با او در کلاس فرهنگ و هنر بود در کلاس استاد تهرانی که میگفتند، همه هنرمندان باید ریتم یاد بگیرند. من آنجا ایشان را دیدم. الان هم یک سال است، ساز نزدم، حالم مساعد نبود ولی اکنون به عشق ایشان مینوازنم...
مجید اسماعیلی (فرزند محمد اسماعیلی) نیز در بخش پایانی این مراسم خطاب به حاضران گفت: آنچه که باید در این مراسم گفته شود را همه میدانید. از بچگی همیشه صدای ضرب در خانه ما بود و پدرم مانند صدای قلب بود. او گرمای خانه بود و وقتی رفت، قلبم ایستاد. همه جا یخ زد.
او همچنین اعلام کرد که آیین بزرگداشت زندهیاد محمد اسماعیلی روز جمعه ۲۷ مردادماه از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در تالار قصر سپهر برگزار میشود.
در این مراسم، چهرههایی چون میلادکیایی ، سعید ثابت، بهمن رجبی، زیدالله طلوعی، علی انسانی، محمدمهدی گورنگی، رضا مهدوی، آرش امینی، سید محمد میرزمانی، داوود گنجهای، سامان احتشامی، کامبیز روشن روان، علی مغازهای، بابک چمنآرا، مازیار ظهیرالدینی، پدرام فریوسفی، سهیل محمودی، پیمان ابوالحسنی، پوریا اخواص، حسامالدین سراج، هادی آرزم، علی جعفری پویان و... حضور داشتند و با نوای ترومپتنوازان «سور اسرافیل» پیکر محمد اسماعیلی را بدرقه کردند. این هنرمند پیشکسوت موسیقی طی دو ماه گذشته به علت کسالت در بیمارستان بستری بود که روز گذشته ۲۲ مرداد دار فانی را وداع گفت.
ثبت نظر