حسین معصومی همدانی، کتاب «دروازه خورشید» را که جایزه «ابوالحسن نجفی» را برد، کتاب حوصلهسربری عنوان کرد که برای خوانندههای کمحوصله مناسب نیست. البته اذعان کرد نویسنده کتاب در این موضوع تعمد داشته، زیرا عاقبت خوشی ندارد.
مراسم پایانی ششمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی، عصر روز سهشنبه، ۲۵ بهمنماه، در شهر کتاب برگزار شد.
به گزارش هنرنامه امروز به نقل از ایسنا، علیاصغر محمدخانی، دبیر این جایزه توضیحاتی درباره روند داوری و کتابهای بررسی شده ارایه کرد و گفت: یکی از آسیبهایی ترجمه این است که مترجمان به سبک و زبان نویسندگان، توجهی ندارند و برخی از مترجمان به یک سبک، آثار نویسندگان را ترجمه میکنند؛ درحالیکه هر نویسنده سبک متفاوتی از دیگر نویسندگان دارد. یکی دیگر از نکاتی که در جایزه به آن توجه کردیم، این بود که ترجمه بر اندیشه و فرهنگ ایرانی چه تأثیریدارد. نکته دیگری که در حوزه ترجمه با آن مواجه هستیم، مسئله کپی و سرقت و رونوشت از آثار دیگران است؛ البته این بازاری است که برخی از ناشران جعلی درست کردهاند، کتاب خوبی که ترجمه میشود، بلافاصله، چند رونوشت از آن بیرون میآید. این ترجمه نیست، بلکه رونویسی بهنام مترجم از مترجم دیگری است که زحمت اصلی را کشیده است.
محمدخانی در ادامه گفت: ۸۳ کتاب به دبیرخانه رسید که ۵۰ اثر از زبان انگلیسی، ۱۴ اثر از زبان فرانسه و و در رتبههای بعدی زبانهای ایتالیایی، روسی، آلمانی و عربی، ترکی استانبول و کردی قرار داشتند. چند ناشر هستند که به ترجمه، ویراستاری، ظاهر کتاب و جنبههای گوناگون آن توجه میکنند که ارزش ترجمه کتاب را بالا می برد.
او با معرفی هیئت داوران و اشاره به جلسات هیئت داوری گفت: هر کتاب را دو سه نفر میخوانند، زمانی که مرحله بالاتر میرسید، اصل کتابها را تهیه میکردیم و با اصل کتاب تطبیق میدادیم. امسال داوری دشوار بود، زیرا خیلی کتابها نزدیک به هم بودند، انتخاب سخت بود. سالهای گذشته راحتتر میتوانستید چه از نظر محتوای کتاب چه ترجمه و چه ساختار کتاب انتخاب کنید.
در ادامه برگزیدگان معرفی شدند که به نفر برگزیده ۱۰ میلیون تومان پول نقد، نشان ابوالحسن نجفی و به نفرات شایسته تشویق ۵ میلیون تومان پول نقد و نشان ابوالحسن نجفی اهداء شد.
سپس امید طبیبزاده، در سخنانی توجه مترجمان به رمانها پادآرمانشهری را یکی از ویژگیهایی این دوره دانست و گفت: البته ما چیزی به عنوان رمانهای آرمانشهری نداریم زیرا رمان نمیتواند به آرمانشهر بپردازد.
او در ادامه درباره روند انتشار کتابهای پادآرمانشهری از سال ۱۹۲۱ مقارن با شکلگیری نخستین آرمانشهرها تا کنون پرداخت و گفت: این کتابها پاسخی احتمالی به فضای حاکم بر حکومتهای توتالیتر بوده است. زمانی که شوروی فرو ریخت، انتظار میرفت دیگر رمان پادآرمانشهری نوشته نشود اما نوشتن این رمانها ادامه یافت که به نظر پاسخی به گروههای راست افراطی و تمامیتخواه در اروپا بود.
طبیبزاده با نام بردن کتابهای «سرزمین پدری» ترجمه شیرین سادات صفوی، «خاموشی» ترجمه مهتاب صفدری و «زنان تشنه قدرت» با ترجمه ابوالفضل الله دادی به عنوان کتابهای پادآرمانشهری، افزود: این آثار یک ویژگی مشترک دارند، مانند بیماری هستند که در کشورهای مختلف یک عوارض مشترک دارند و چیز واحدی را توصیف میکند که قدرتهای تمامیتخواه دارند. مفاهیمی که فقط میشود از طریق رمان بیان کرد.
موسی اسوار، از داوران این جایزه، نیز گفت: رمانها را که مطالعه کردم، لذت میبرم که زمین از حجت خالی نمیماند و مترجمان پرورش مییابند و میبالند و جای بزرگان را آهسته پر میکنند. این حس مغتنم است.
او سپس درباره ادبیات عرب صحبت کرد و گفت: ما با ادبیات عرب با وجود اشتراکهای فرهنگی و ادعای اینکه هزار سال با این زبان دمخور هستیم و زبان اعتقادی ماست، در خیلی زمینهها بیگانهایم.
اسوار سپس با اشاره به جایگاه شعر در زبان عربی دباره روند شکلگیری داستان در کشورهای عربی از خطابه، رسائل تا قصص و شکلگیری مقامات که جنبی داستانی دارند، توضیحاتی ارایه کرد و گفت: یکی از نخستین آثار که حالت داستانی دارد، «رساله آمرزش» (رساله الغفران) ابوالعلاء معری است که منشأ اثر دانته در خلق کمدی الهی بوده است. هزار و یک شب و ذکر جنگ و ایام عرب که داستان رشادتها را نقل میکردند و داستانهای عاشقانهها هم به نوعی در حوزه داستان میگنجند. تا میرسیم به دوره پیشامدرن که بر اثر تماس مغرب زمین و حس نوستالژی نسبت به گذشته، حرکت ترجمه و تعریب فرآوردههای ادبی مغرب زمین به ویژه از مصر شروع میشود.
او در ادامه به صورت کلی درباره شکلگیری ادبیات داستانی در دنیای عرب توضیح داد و گفت: اولین رمان معاصر را محمدحسین هیکل در سال ۱۹۱۳ با عنوان رمان «زینب» در مصر نوشته است و دیگرانی هستند که در سوریه و لبنان رمان نوشتهاند. در نیمه قرن ۱۹ بود، ۱۸۵۸ روزنامه حدیقهالاخبار رمانهای پاورقی منتشر میکرد که از از زبان بیگانه و مشخصات فرانسه ترجمه میشدند. فرانسس مراش در سال ۱۸۶۵ رمانی نوشت. در سده نوزدهم جورجی زیدان مصری بر اساس تاریخ اسلام، سلسله رمان تاریخی نوشت. بعد دنسلهای دیگر ظهور کردند. در سوریه و لبنان و شمال آفریقا و الجزایر تحت تاثیر زبان و فرهنگ فرانسه حرکت ترجمه گسترش مییابد و رمان نویسی شکوفا میشود.
به گفته او، رمان در دنیای عرب در قرن بیستم بیشتر تحت تأثیر جنگ جهانی دوم و مسئله فلسطین و استعمار بوده است.
اسوار یادآور شد: رمان حرکت، خوب و ریشهداری در زبان ادبیات عرب داشت که نه تنها شکوفا شد، بلکه به زبانهای دیگر راه یافت، اقبال زبان اروپایی باعث شد جایزه نوبل به نجیب محفوظ اهداء شود.
او با تأکید بر اینکه در ایران با ادبیات معاصر عرب بیگانه بودهایم، گفت: علت نخست آموزش زبان عربی است که معمولا به صورت سنتی آموزش میدادند. تا انقلاب چندان با ادبیات معاصر خاورمیانه عربی دمخور نبودیم. نمایشگاه بینالمللی فتح باب مغتمی برای ورود کتابهای عربی بود البته تغییراتی هم در نظام آموزشی رخ داد.
این مترجم با بیان اینکه فرهنگهای دوزبانه در زبان عربی کم هستند، گفت: فرهنگهایی خوب وجود دارد اما کافی نیست، بخصوص اگر با ادبیات معاصر سرکار و داشته باشید، دشواری بی حد و حصر میشود. ترجمه از زبان عربی خیلی سخت است و اگر کسی خطر کند و وارد میدان شود باید خیلی چیزها را به جان بخرد. در این راه ملامت میشود، لغزشگاهایی وجود دارد و به همین دلیل کوشایی و دانش وسیع میطلبد. یکی از مشکلات ما تفاوتهای زبانی و فرهنگی است. زبان عربی بهظاهر ساده است اما در همان زمان عربی ۲۰ و چند کشور به ۴حوزه زبانی تقسیم میشوتد که شباهتها و تفاوتهایی دارند که گاه برای کسانی که به زبان عربی هم صحبت میکنند، غریب و بیگانه است مثلا سریال عربی الجزایری با زیرنویس عربی فصیح پخش میشود. هرکدام مفردات خاص خود را دارند. وارد اصطلاحات که میشوید، چالشهای عجیب و غریبی خواهید داشت. گاه تعبیرات غلط انداز است. واژههای فریبکار بسیار هستند.
اسوار سپس درباره واژههای فریبکار توضیح داد: در متن با کلمههایی روبهرو میشوید که آشنا هستند اما معنای دیگری دارند که مخفی است یا درباره زبان فارسی تغییر معنا داده است. مثلا هجرت در ایران مفهوم دینی پیدا کرده است اما در زبان عربی همان مهاجرت است. یا مصدع که به معنای شکاف و گسست است اما در زبان فارسی به معنای دردسر تعبیر میشود.
ثبت نظر