موسیقی ما - سولدتاوتهای زودهنگام این روزها تبدیل به تبلیغات و بازار گرمی برای بسیاری از گروههای پاپ شده که البته شنیده شده سولداوتهای زودهنگام بعضی از آنها، خیلی هم واقعی نیست.
حالا در بخش دیگری از موسیقی هم این اتفاق افتاده که خوشبختانه ارتباطی به بخش تجاری این هنرِ اول ندارد؛ گروه راک «گره» که دو سال پیش از همان اولین کنسرتهایش با این پدیده روبهرو شد و در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته اولین گروهی بود که بلیتهایش به اتمام رسید. حالا در بخش دیگری از موسیقی هم این اتفاق افتاده که خوشبختانه ارتباطی به بخش تجاری این هنرِ اول ندارد؛ گروه راک «گره» که دو سال پیش از همان اولین کنسرتهایش با این پدیده روبهرو شد و در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته اولین گروهی بود که بلیتهایش به اتمام رسید.
با هادی کیانی، وکالیست گروه درباره اجرای پیش رویشان که شش دی برگزار میشود درباره اتفاقات این اجرا و مشکلاتی که اولین روز بلیتفروشی برایشان پیش آمد و منجر به کنسل شدن آن شد و همچنین مشکلات سبک راک، صحبت کردیم.
به ما گفتند «گره» در حراست ارشاد پرونده ندارد و به همین دلیل باید بلیتفروشی متوقف شود. ما دو سال است کنسرت برگزار میکنیم، چطور میشود پرونده نداشته باشیم؟ میدانید که کنسرتهای «گره» معمولاً در عرض حداکثر یک ربع سولد اوت میشود و خیلیها به من دایرکت زدند که کلید «اف 5» کیبوردمان خراب شد، پس چرا بلیت فروشی باز نمیشود! طرفداران از وقتشان میزنند تا بلیت بخرند و یکدفعه چنین اتفاقهایی میافتد. یکی، دو ماه پیش اعلام کردند میخواهند برنامهریزی کنند تا گروههایی که کنسرتهای زیادی برگزار میکند، دیگر ملزم به ارائه چیزهایی ابتدایی نباشند؛ اما انگار پسرفت هم کردهایم.
صد درصد همین است برای کنسرت اریکه ایرانیان ما که یادتان هست چه اتفاقی افتاد؟! یک از دلایلی که این موزیک پیشرفت نمیکند هم همین موضوع است. البته همانطور که گفتید خیلیها هم هستند که یکدیگر را حمایت میکنند؛ اما عده کمی این وسط سنگ جلوی پای هم میاندازند که باعث شده متأسفانه جامعه یکدستی نداشته باشیم. به نظرم نمیدانند که با این کار در حقیقت جلوی پای خودشان سنگ میاندازند. گروهها هر چقدر بزرگتر شوند، میتوانند از هم حمایت کنند و مخاطبان بیشتری را به سمت یکدیگر هدایت کنند. یک عده هم هستند که توانایی یا حال و حوصله اجرای کنسرت ندارند که اینها از همه خطرناکترند؛ میگویند ما که به ساپورت شدن نیازی نداریم، پس تا میتوانیم دیگران را تخریب کنیم!
بخشی از آن به این برمیگردد که مسئولین بعضی سختگیریها را کنار بگذارند؛ مثلا فرشاد رمضانی بعد از این همه سال فعالیت چرا باید دوباره برای همان آلبومها ویدئو بگیرد تا برای اجرای زنده تأیید شود؟ یا بسیاری از نمونههای اینچنینی. خب اینها آسیبزننده هستند چون همه را دلسرد میکند.
یکسری از گروهها حاضر نیستند خودشان را تا حدودی با شرایط تطبیق دهند و به این فکر نمیکنند که مثلاً وقتی دث متال مجوز نمیگیرد، کمی فیتیله آن را پایینتر بکشند تا بتوانند حداقل اجرا را شروع کنند. به هر حال ما داریم اینجا زندگی میکنیم و باید واقعیتها را پذیرفت. مثلاً خیلی از گروهها اول اینسترومنتال کار میکنند و بعد دو قطعه وکالدار اضافه میکنند و همینجور کمکم پیش میروند، سعی میکنند اول اعتماد را جلب کنند؛ در نتیجه وقتی احساس شود موجه هستند راحتتر میتوانند مجوز بگیرند. اما بعضی گروهها میخواهند یکباره از ژانرهایی شروع کنند که مجوز نمیگیرد و برای همین هم شروع به تخریب گروههای دیگر میکنند. ما پارسال در جشنواره موسیقی فجر اجرا داشتیم اما به جای اینکه باعث افتخار گروههای راک باشد یک عده گفتند این گروه حکومتی است!
یک چیزهایی هم به فرهنگ ما برمیگردد و نمیتوان منکر این شد که ما فقر فرهنگی داریم. هر کسی که میخواهد بالا برود به جای اینکه سعی کنیم دستش را بگیریم، تمام تلاشمان را میکنیم تا زیر پایش را خالی کنیم. اصلاح این مسائل متأسفانه خیلی سخت است. ما که در نهایت داریم پیش میرویم و به حرف کسی هم گوش نمیکنیم؛ چون اگر میخواستیم به حرف دیگران توجه کنیم اصلاً سراغ راک نمیآمدیم. فعلاً که کفشهای آهنی پا کردهایم و جلو میرویم.
سال 84 اینکار را کردیم تا بتوانیم یکدست شویم و فرهنگسازی کنیم؛ داشت به جاهای خوبی هم میرسید اما جلویش را گرفتند. الان هم یک نفر باید از بیرون این مجمع را تشکیل بدهد که فرصت رسیدگی به امور را داشته باشد.
اگر یک صنف داشته باشیم که در خانه موسیقی به ثبت برسد، میتواند اتفاقات بهتری بیفتد. شنیدم که گروه «پیکلاویه» هم مشکل پیدا کرده است، نمیدانم داستان چیست اما این بچهها آلبوم منتشر کردهاند و خب اگر به آلبومشان مجوز دادهاید چرا جلوی فعالیتشان را گرفتهاید؟ این مشکل ریشهای است و تا از ریشه درست نشود، همین خواهد بود؛ حالا یک زمان شرایط کمی بهتر میشود و یک زمان هم بدتر. هر چه بیشتر پیش میرود متوجه میشویم که واقعاً اسم درستی برای گروهمان انتخاب کردهایم؛ چون از هر طرف که وارد میشوی، یک جای این موسیقی به گره بر میخوری!
تقریباً شبیه کنسرتهای پیشین است؛ سِت لیست از پنج، شش تا از ساختههای گروه و همچنین کاور قطعاتی که میدانیم طرفداران زیادی دارد و به سبک و سیاق «گره» میخورد تشکیل شده است. اینبار سعی کردیم سوپرایزهایی هم داشته باشیم و مثلاً یک قطعه که در سِت لیست نیست را اجرا کنیم. کنسرت قبلی ویدئو آرت داشتیم و اینبار دقیقتر و بهتر آن را انتخاب کردهایم. سعی کردهایم نورپردازی هم از کنسرت قبلی بهتر باشد.
بله چون همیشه هم ما و هم طرفداران از همکاری با تیم ایشان راضی بودهایم.
البته ما سعی میکنیم که قطعات خیلی هم با هم تفاوت نداشته باشند؛ اما از جهتی هم این یکی از تواناییها و نقطه قوت «گره» است، خب چرا از آن استفاده نکنیم؟ ما دو تا وکالیست در دو سبک و سیاق و رنج صدایی مختلف هستیم و بچههای گروه هم بسیار باتجربه و حرفهای هستند و سالها در سبکهای مختلف ساز زدهاند. پس این قابلیت را داریم که طی پنج، شش جلسه تمرین از «دریم تیاتر» تا «آناتما» و گروههای مختلف را اجرا کنیم. همانطور که گفتید به این شیوه میتوانیم طرفداران بیشتری جذب کنیم و در نهایت هم موسیقی خودمان را بهتر معرفی کنیم. چون هدف گروه این است که کارهای اورجینالش را به گوش مخاطبان برساند.
ما در اولین کنسرتمان در سال 95، سیمفونیک زدیم یا «آیرون میدن» و «ای سی دی سی» که همیشه در ترک لیست ما بوده است. حالا الان ممکن است در دو سه ترک تکنیکالتر شده باشد. به هر حال گروه هر چه پیش میرود پختهتر میشود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند، در نتیجه قدرتریسکپذیریاش برای اجرای ترکهای تکنیکیتر بیشتر میشود.
اما به این منظور نیست که این کار قرار است روند «گره» باشد. به زمانمان هم بستگی دارد؛ اینبار ترک لیستمان را از دو ماه پیش انتخاب کردیم و همه نوازندهها برای تمرین زمان داشتند.
میخواهم این نوید را بدهم که ما در اجرایی که اردیبهشت خواهیم داشت، میخواهیم کنسرت را به سمت گروههای خیلی مدرن ببریم و قطعاتی از گروههایی مثل «آرک» و گروههای مدرن پروگرسیو اجرا کنیم که مطمئناً تکنیکالتر هستند.
بچههای ما همه متأهل هستند و شغل مستقل خودشان را دارند؛ در نتیجه خیلی زمان برای تمرینهای مدام نداریم. ما سعی میکنیم تمرینهایمان را شخصی انجام دهیم و در نهایت 6 یا 7 جلسه بیشتر با یکدیگر تمرین نداریم.
بچهها در گروههای دیگر هم ساز میزنند و در این شرایط جمع شدن شش نفر دور هم، کار خیلی سختی است. ما تمرینها را طی این 15 سال انجام دادهایم؛ خود من از هجده سالگی نشده که روزی کمتر از پنج، شش ساعت در روز موسیقی کار کنم برای همین اگر بخواهم یک قطعه را بخوانم، بیشتر از دو ساعت برایم زمان نمیبرد؛ حالا هر چقدر هم تکنیکال باشد.
صد البته که با تمرینهای بیشتر، میتوان نتیجه بهتری گرفت اما فعلاً که تا اینجا جواب داده و خودمان هم به فرمولی رسیدهایم که بتوانیم اجراهای خوبی داشته باشیم.
بخشی از این موضوع، از نیازهای گروه نشأت گرفته است. ببینید، ما دوست داریم نوازندههایی که سالها تلاش کردهاند اما کمتر روی استیج دیده شدهاند را حمایت کنیم. مثلاً یکی از دلایلی که احسان ایمانی -که سالها است با هم کار میکنیم و یکی از بهترین گیتاریستها است- در آن کنسرت ما را همراهی کرد همین موضوع بود. دلیل دیگرش هم این بود که احتمال داشت در آن کنسرت سهیل زرینکلک حضور نداشته باشد چون با کنسرت رضا یزدانی تداخل پیدا کرده بود که البته در نهایت سهیل هم به کنسرت رسید. امیر دانایی هم از دوستان خوبمان است و مدتها بود که دوست داشتیم با هم همکاری کنیم.
قرار نیست امیر در «گره» جز بنوازد، ما میخواهیم از قدرت پیانونوازی امیر استفاده کنیم. چون نوید رهبر نیست، ما در کنسرت قبلی پیانوها را پلی بک میکردیم اما در این کنسرت قرار است قطعه The Spirit Carries on از «دریم تیاتر» را اجرا کنیم که یک قطعه پیانو محور است برای همین از امیر شهابی که در کارش استاد است خواستیم تا همراه ما باشد.
نوید برای ادامه تحصیل به اتریش رفته است. خیلی دوست داشتیم این همکاری ادامه داشته باشد اما با این وضع معیشتی و قیمت دلار، رفت و آمدهایش اصلاً برایش صرف نمیکند چون همانطور که میدانید کنسرتهای راک و متال درآمدی ندارند.
ما هنوز اعلام نکردهایم که نوید از گروه جدا شده چون ممکن است روزگار جوری بچرخد که نوید برگردد یا «گره» به جایی برسد که بتواند در برج میلاد کنسرت بگذارد و درآمدزایی داشته باشد تا نوید هم بتواند دوباره به ما ملحق شود. اولویت ما کار کردن با نوید است. موضوع دیگر این است که نوازنده کیبورد خوب در سبک ما خیلی کم است؛ یکی، دو نفر هستند که آنها هم در گروههای دیگر مشغولند و فرصت ندارند؛ همین هم باعث شده به سمت اجرای پلیبک برویم...
اتفاقاً بدم نمیآید اما اگر قرار باشد خودم ساز بزنم، باید تلفیقی از نوازندگی من و پلیبک باشد. مثلاً قمستهایی که قرار است بخوانم، باید پلیبک باشد چون اصلاً دوست ندارم از پرفورمنس خواندنم کم شود. موضوع دیگر این است که سرم خیلی شلوغ است و میترسم نرسم تمرینهای اینجا را هم انجام دهم.
من یک خواننده «های تنور» هستم و این داستان کمی کار را سخت میکند؛ چون وکالیستهایی که بتواند کارهایی که من میخوانم را بخوانند، تعدادشان خیلی کم است. البته در آن کنسرت احتمال داشت من هم برگردم و برای همین نمیتوانستیم جایگزین انتخاب کنیم. از یک طرف هم آن زمان تعداد ترکهای اورجینال گروه، دو قطعه بود و بچهها تصمیم گرفتند به خاطر دو قطعه از خواننده مهمان دعوت نکنند و فقط جاهایی که من میخوانم را پلیبک کنند. چون قطعات خیلی سختی هستند و خود بچهها هم میگفتند ما کسی را سراغ نداریم که بتواند اینها را بخواند.
اما در کل خود من به این فکر کردم که اگر قرار است نوازنده مهمان داشته باشیم، یکبار هم در بخش وکال این اتفاق بیفتد.
البته خودتان میدانید که این دو سال در ایران یعنی سالی مثلاً چهار کنسرت که حدوداً ده اجرا میشود. برنامهریزی ما که مشخص است؛ اولین هدفمان این است که بعد از دو سال، اولین آلبوم گروه را زمستان امسال منتشر کنیم و اینکه دوست داریم «گره» بزرگتر شود. ما دایرکتهای زیادی از شهرستانها برای اجرا داریم...
امکان این موضوع برای گروههای پاپ و سنتی وجود دارد اما گویا برای گروههای راک وجود ندارد! ما دو بار برای اجر در رشت اقدام کردیم که بار دوم، در دقیقه نود رد شد و گفتند زبان «گره» انگلیسی است و الان رشت آمادگی زبان انگلیسی ندارد. یک بار هم گفتند «گره» مجوز ندارد! بعد هم که مجوزمان را نشان دادیم گفتند نمیخواهیم به کنسرت راک مجوز بدهیم. ببینید تا زمانی که گروهها تور دور ایران نداشته باشند، نمیتواند بزرگ شوند؛ چون در سال تعداد اجراهای محدوی میتوانید در تهران داشته باشید. نمیدانم، شاید هم یک عده نمیخواهند ما بزرگ شویم. این موضع نه تنها دست و بال «گره»، بلکه تمام گروههای راک را بسته است.
اصلاً یکی از دلایلی که «گره» به زبان انگلیسی کار میکند این است که بتواند فعالیت اینترنشنال داشته باشد. اگر بخواهیم اجراهای بزرگ برویم، باید حتماً آلبوم داشته باشیم و فکر میکنم با انتشار این آلبوم، یکسری از درها به روی «گره» باز شود.
منبع: سایت موسیقی ما
ثبت نظر