پدرش مدتی قبلش ناپدید شده بود، نمیتوانست به خاطر بیاورد چه مدت قبل. آنچه واضحتر یادش میآمد اوضاع بلبشو و دشوار آن ایام بود: هراسهای هرازگاهی از بمبارانهای هوایی و پناهگرفتن در ایستگاههای مترو، تل نخالهها در هر گوشهوکنار، اعلامیههای نامفهومِ نصبشده نبش خیابانها، گروههای جوانانی که همگی پیراهنهای یکرنگ به تن داشتند، صفهای بیاندازه طولانی جلوِ نانواییها، شلیک متناوب مسلسلها در دوردست، مهمتر از همه اینکه هرگز غذا به قدر کافی گیرشان نمیآمد. یاد بعدازظهرهایی طولانی میافتاد که با سایر پسرها به سطلهای زباله و تلهای آشغال ناخنک میزدند، برگهای کلم را میجستند، پوستهای سیبزمینی را، گاهی حتی تکههای نان بیات را که با دقت گرد و خاکستر را از رویشان میتکاندند؛ و همینطور ساعتهایی را که به انتظارِ عبور کامیونهایی میگذراندند که از مسیرهایی مشخص رد میشدند و میدانستند برای احشام خوراک میبرند و وقتی از دستاندازها میگذرند، گاهی پیش میآید تکههای کنجاله روغن ازشان بیرون بریزد...
رمان «۱۹۸۴» اثر شناختهشده جورج اورول به تازگی با ترجمه کاوه میرعباسی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب دویست و هفتادمین عنوان «داستان غیرفارسی» است که این ناشر چاپ میکند.
«۱۹۸۴» یکی از رمانها و آثار شناخته شده ادبیات جهان در ایران است که تا به حال به قلمهای مختلف ترجمه شده است. جرج اورول را همچنین به خاطر رمان «مزرعه حیوانات» میشناسند که در هر دو این کتابها انتقادات و حملههای تندی به نظامهای دیکتاتوری و حکومتهای پلیسی مانند حاکمیتهای کمونیستی قرن بیستم شده است. جرج اورول نوشتن «مزرعه حیوانات» را نوامبر ۱۹۴۳ آغاز کرد و سه ماه بعد آن را به پایان رساند. به یکی از تبعیدیهای روس هم گفت که اثرش نوعی ترقه ادبی است و آن قدر ایراد دارد که بعید میداند کسی پیدا شود چاپش کند. این کتاب که نویسندهاش آن را ترقه ادبی میدانست، زیباترین اثر هزل منثوری است که پس از «سفرهای گالیور» به زبان انگلیسی نوشته شده است.
برچسب ها
ثبت نظر